دومین. اندر دلیل و مدلولفروزه دومین. اندر دلیل و مدلول
پوشیده، و باطن و ظاهر که یکی دلیل است و دیگر مدلول و هر دو آفریدگانند، و بر یکدیگر بهم جنسی دلالت کنند. و بدین شرح که بکردیم پیدا شد که آفریده بر آفریدگار...
بنیاد اندیشه ایرانی و اندیشه بنیاد اندیشه ایرانی و اندیشه بنیاد اند
پوشیده، و باطن و ظاهر که یکی دلیل است و دیگر مدلول و هر دو آفریدگانند، و بر یکدیگر بهم جنسی دلالت کنند. و بدین شرح که بکردیم پیدا شد که آفریده بر آفریدگار...
ز بهر آنک این باطن نایافته ظاهری دیگر دلیل گیری و این نیز محالست از بهر آنک آنچ باطن است خود بذات خویش ناپیداست پس چگونه دلیلی کند بر دیگری. و چهارم بخش که...
بیم چنانک درودگر که صانع است و تخت مصنوع اوست و تخت همچون درودگر جسم است و بجسمی صانع مانند مصنوع است هر دو را مصنوع طبایع یافتیم بدانچ چوب نباتست و درودگر از نبات بحاصل آمده است و نبات مصنوع طبایع است چون درودگر. و طبایع همه جسم بودند صانع و مصنوع نیز مانند یکدیگر بودند.
چهارم بخش که حق است آنست که بظاهر پیدا دلیل گیری بر باطن پوشیده، و باطن و ظاهر که یکی دلیل است و دیگر مدلول و هر دو آفریدگانند، و بر یکدیگر بهم جنسی دلالت کنند. و بدین شرح که بکردیم پیدا شد که آفریده بر آفریدگار دلیلی کند.
معارضه
ر شخصی کردن و غیر خانوادگی کردن تصمیمگیری است و حضور اعضای خانواده در مدیریت نهادها همانا نقض غرض است. اما خانواده که ابرنهاد (Super functional) در جامعه شبانی و کشاورزی است، هنوز سیطره خود را بر نهادهای اجتماعی ایران از دست نداده است. این البته بخشی از مشکلات سیاسی و اقتصادی ایران یعنی مشکلاتی همچ
هروند پویا، یا کسانی که با پذیرش مسئولیت در جامعه مدنی فعال هستند، در چنین جوامعی بر سایر گروههای اجتماعی که با عنوان حاشیهنشین اجتماعی و گروه طفیلی مشخص میشود، غلبه دارد.
مبارزه درحال گسترش مردم ایران نیاز به پشتیبانی مالی دارد بنیاد ایران – خارج از میهن مبارزات زنان و جوانان ایران علیه دیکتاتوری مذهبی جمهوری اسلامی همچنان ادامه دارد! اعتراضات و اعتصابات رو به...
پوشیده، و باطن و ظاهر که یکی دلیل است و دیگر مدلول و هر دو آفریدگانند، و بر یکدیگر بهم جنسی دلالت کنند. و بدین شرح که بکردیم پیدا شد که آفریده بر آفریدگار...
ز بهر آنک این باطن نایافته ظاهری دیگر دلیل گیری و این نیز محالست از بهر آنک آنچ باطن است خود بذات خویش ناپیداست پس چگونه دلیلی کند بر دیگری. و چهارم بخش که...
ین عالم را هردو را خداوندی دیگر است که او از کار کن و ناکار کن که ضد یکدیگرند برتر است. و دلیل بردرستیء این قول آنست که ماهر صانعی که اندر عالم همی یابیم که بروی از رویهای بمصنوع خویش ماند، و مریشان هر دو را صانعی دیگر یابیم چنانک درودگر که صانع است و تخت مصنوع اوست و تخت همچون درودگر جسم است و بجسمی صانع مانند مصنوع است هر دو را مصنوع طبایع یافتیم بدانچ چوب نباتست و درودگر از نبات بحاصل آمده است و نبات مصنوع طبایع است چون درودگر. و طبایع همه جسم بودند صانع و مصنوع نیز مانند یکدیگر بودند.